script type="text/javascript" src="http://www.tool.4tools.ir/tools/zibasaz-flash/6.js">
السلام علیک یا امام زین العابدین ( ع ) حقیقت اسلام چیست؟...بحث هزاران سال عذاب قیامت است،پس باید ببینیم واقعا حقیقت چیست!!؟
| ||
|
خامنه ای خمینی دیگر است ولایتش ،ولایت حیدر است.
خمینی، جهانی بنشسته در گوشهای از کنج جماران یا جهانی ایستاده در جای دنجی از آسمان نیست؛ بسی فراتر از این اوصاف، تا انقلاب اسلامیاش را گره به زلف انقلاب جهانی حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجهالشریف نزند، مبارزه با آمریکا و اسرائیل را رها نمیکند! «تا مبارزه هست، ما هستیمِ» امام، شوخی نبود! تعارف نبود! من اقتضای منافع ملی را میشناسم؛ در بستن توافق مضاعف با روح خداست. او بود که دل به حال غرور ملی این ملت میسوزاند، نه دشمن، و نه دشمندوستان! اگر ما هر چه داریم از امام است، دشمن هم هر چه میکشد از امام است! حال برای جلب رضایت منافع ملی، با که باید توافق بست؟! شهید مصطفی احمدیروشن و یارانش، در توافق با خمینی و صدالبته با خامنهای بود که توانستند انرژی هستهای را بومی کنند، فلذا آنچه محل نقد است، محصول توافق با دشمن است! چه شد؟! چه کردند؟! و چرا به جای ارائه کارنامه، حرف غیر میزنند؟! آیا این هم از نشانههای اعتدال است که هر وقت در برابر منتقد کم آوردند، بند کنند به حد و حدود الهی؟! بدا به حال جماعتی که از منتقد میخورند، اما به ملت، دروغگو میگویند! بدا به حال جماعتی که هر وقت در جواب منتقد میمانند، گیر به احکام خدا میدهند! این رسم نوکری برای مردم نیست! و فاصلهها دارد با آموزههای امام! سابق بر این باید به اصحاب نقد میگفتیم؛ «کمی کمتر، دستگاه اجرایی را نقد کنید، بلکه دولت بتواند اوضاع را در آرامش، سر و سامان دهد»، معالاسف اینک باید از بعضی دولتمردان تمنا کنیم؛ «کمی کمتر منتقدان را مورد لطف(!) قرار دهید، کمی کمتر به مردم بپرید، کمی کمتر ملت متحد را تقسیم کنید، و کمی کمتر با مقدسات کلنجار بروید، بلکه وقتی هم برای کار کردن، لااقل سخن گفتن در همان حوزه مسؤولیت، برایتان بماند»! مردم در دوگانه بهشت و جهنم گیر نکردهاند؛ گیر کردهاند در بیتدبیریها، در گرانیها، در سوءمدیریتها. و در اینکه عاقبت چه شد محصول توافق؟! گیر مردم، این جور چیزهاست. بدترین شلاقها، شلاق بیتدبیری است که این هم از قضا، جادهصافکن جهنم است، نه بهشت! روح خدا، فقط نشانی خدا نداشت، بلکه مردم نیز از زبان ایشان نمیافتاد. خب به جای سخن بیوجه، چرا خدمت به ملت نمیکنند؟! امام وقتی سخن میگفت، حساسیت دشمن را برمیانگیخت، چگونه است که از سخن بعضیها، به جای دوست، دشمن در امان است؟! امام سراپا آتش خشم علیه دشمن بود، چگونه است که بعضیها با دشمن، مهربانتر از دوست، سخن میگویند؟! جا به جا گرفتهاند بعضیها، موضع مهر و مکان خشم را! اینکه ما با تحقیر دشمن، راحتتر کنار بیاییم تا نقد دوست، فاصلهها از آموزههای امام دارد. محل خرج حاضرجوابی امام، آنجا بود که میگفت؛ «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم». خوب است بعضیها نسبت خود را با این جمله امام معین کنند و الا منتقد تا امام را دارد، زیر پا گذاشته نمیشود. اماما! زیر پای خون شهدای هستهای، ما صدای خرد شدن دنده شیطان بزرگ را شنیدیم. و دقیقا مثل شهدا در دل تحریم، زیر پا گذاشتیم آمریکا را، آنجا که علی رغم میل دشمن، هستهای شدیم و آنجا که بازهم بهرغم میل دشمن، برد موشکهایمان را تا آنجا که اراده خلف شایستهات اقتضا کند، فزونی بخشیدهایم. اماما! تو گفتی؛ «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم»، اینجا به بعضیها برخورد! بعضیها رسما وکیلمدافع شیطان شدهاند و دل برای مقر ابلیس یعنی جهنم میسوزانند و با لطائف الحیل میخواهند امضای سرخ تو را از صحیفه انقلاب اسلامی پاک کنند! کور خواندهاند که به فرموده جانشین شما؛ «این انقلاب، بینام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست». اماما! پشتوانه امضای شهدایی تو، ۳۰۰ هزار خون بهشتی است. خدایی که در زمین برای تو بالکن حسینیه جماران ساخت، در آسمان، بهترش را ساخته! امر، همچنان امر شماست که هنوز هم بعد از هر فتحی، ولیفقیه، دست قدرت خدا را به ما نشان میدهد، آنگاه از تو سخن میگوید. اماما! برای ما، بهشت، آنجایی است که تو باشی و آسمان، آنجایی است که شهدا باشند. گلولههای آتشین سهراهی شهادت، کم از زور و شلاق نداشت، همچنان که امروز، غم و غصه روزگار، کم از زور و شلاق ندارد، ما اما این همه را به جان میخریم، که خوب میدانیم «بهشت را به بها بدهند و به بهانه ندهند»! اشتباه است اگر فکر کنیم؛ میتوان چراغ سبز به جهنم نشان داد و در عین حال، بهشتی شد! عادت عدهای به مفتفروشی، قیمت بهشت را ارزان نمیکند! شلاقها خورده شد و جانها کنده شد تا به حکومتی برسیم با دغدغههای بهشتی. ما امام خود را آن همه سال در تبعید، دور از میهن ندیدیم که امروز، منتهیالآمال بعضیها حضور بیاذن و اجازه رئیسجمهور اوباما در خاک وطن باشد! تعارف را بگذاریم کنار، بعضیها میخواهند نسخه کشور مظلوم افغانستان را برای ما هم بپیچند و از همین زاویه بود که پیشنهاد رابطه با طالبان را دادند! سال ۸۸ هم نهایت آرزوی بعضیها این بود که ۴۰ میلیون رای ملت را به اراده آمریکا و اسرائیل بفروشند، اما از آنجا که «خامنهای، خمینی دیگر است»، ما از بالکن حسینیه امام خمینی، مکرر صدای خمینی را شنیدیم. اماما! بعضیها خط تو را از BBC و VOA میگیرند! و به نظام تو تهمت تقلب میزنند! اماما! بعضیها از تو خسته شدهاند! از وصیتنامه تو! از «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم»! مشکل این جماعت، بیلبوردهای ما نیست؛ خود شمایی! بعضیها به انقلابیگری ما میگویند «افراط» که انقلابیگری خمینی بتشکن ما را بزنند! از قضا، خود این هم حاکی از زنده و جاوید بودن راه شماست، که با مرده، کسی دشمنی نمیکند! اگر ما مدعی هستیم دست رحمت تو، هنوز هم با دل ما بازی میکند، فقط یک بیان شاعرانه نیست. تو هستی، حی و حاضر، نشان به آن نشان که با تو دشمنی میشود! اما اماما! دوستان تو بیشترند. نیمهخرداد آن سال که جسمت از میان ما پر کشید، «مرگ بر آمریکا» هرگز شعار واحد همه ملتهای آزاده نبود. از آن روز، ما بسیار جلو آمدهایم و دشمن، بسیار عقب رفته. دشمن حتی با همه عِده و عُدهاش، دیگر قادر نیست ولو در یک میدان، حریف مقاومت شود. آن روز خیلیها اساسا نمیدانستند «سیدحسن نصرالله» کیست، اینک اما همه او را میشناسند، اسرائیلیها از همه بیشتر! اماما! تو آن روز یک بسیجی گمنام داشتی به نام «قاسم سلیمانی»، اینک اما دشمن ناگزیر، نه فقط او را به خوبی میشناسد، بلکه خوب میداند در جغرافیای مقاومت، کار دست بچههای سپاه قدس است. اماما! اغلب حکام منطقه که چشم بد به انقلاب تو داشتند، از تخت سلطنت به زیر کشیده شدهاند، اتفاقا آمریکا هم هوایشان را داشت، اما نسخه کدخدا دیگر جواب نمیدهد! اماما! اگر راه روحاللهی تو یعنی نشانی بهشت، به جهنم که بعضیها چراغ سبز به جهنم نشان میدهند. خودت را عشق است، وصیتنامهات را. خلف صالحت را. او تو را در خواب نمیبیند؛ در بیداری میبیند، بر بلندای سپهر. در هر گوشه از جهان، ندای «مرگ بر آمریکا» بلند است، آنجا حرم امام است.
برچسبها: [ برچسب:رهبر, ] [ 13:9 ] [ منتظر ظهور ولیعصر ]
|
|
[ طراحي : وبلاگ اسکين ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |